Web Analytics Made Easy - Statcounter

این آتش‌سوزی بار دیگر خاطره تلخ آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو را برایمان یادآور کرد و این سوال بار دیگر ذهنمان را مشغول کرد که چرا 16 آتش‌نشان در این حادثه جان خود را از دست دادند. آفتاب‌‌نیوز : در حادثه آتش‌سوزی برج "گرنفل" لندن بر اساس قوانین علمی اجازه داده شد که آتش طبقات بالاتر ادامه یابد تا ماموران آتش نشانی فرصت برای تخلیه طبقات پایین‌تر داشته باشند که در این زمینه موفق عمل شده و این همان اقدامی است که بر اساس گفته‌های محقق پژوهشگاه زلزله در حادثه پلاسکو از همان ساعت‌های اولیه با ریزش آب از طبقات بالا بر احتمال تخریب ساختمان افزود تا نجات مردم!
به گزارش ایسنا، برج "گرنفل" لندن در بامداد دیروز چهارشنبه 24 خرداد دچار حریق شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این ساختمان دارای 24 طبقه است و ماموران آتش‌نشانی با بیش از 40 دستگاه خودروی اطفای حریق از پایگاه‌های مختلف شهر برای کمک به ساکنان و فرونشاندن آتش به محل اعزام شدند. ساختمان با ۱۲۰ آپارتمان مسکونی در منطقه کنزینگتون شمالی سال گذشته با ۱۰ میلیون پوند هزینه بازسازی شد.
این آتش‌سوزی بار دیگر خاطره تلخ آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو را برایمان یادآور کرد و این سوال بار دیگر ذهنمان را مشغول کرد که چرا 16 آتش‌نشان در این حادثه جان خود را از دست دادند.
به گفته دکتر فریبرز ناطق الهی، محقق مدیریت بحران، در حادثه پلاسکو ما بر عکس حادثه لندن عمل کردیم؛ به این معنی که از طبقات بالا اقدام به تخریب ساختمانی کردیم که خودش پایداری لازم را نداشت.
مقایسه "پلاسکو" و "گرنفل"
فریبرز ناطقی الهی، عضو هیات علمی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، با اشاره به آتش سوزی برج گرنفل لندن انگلستان افزود: این ساختمان یک برج 24 طبقه و دارای سیستم بتنی مسلح و به احتمال قوی دارای دیوارهای برشی است.
ناطق الهی ادامه داد: از نمای ساختمان آنطور که دیده می‌شود، حدود 10 تا 12 ستون در هر وجه آن نصب شده است و این امر به معنای آن است که باید تعداد زیادی ستون در کل ساختمان وجود داشته باشد که ما به اصطلاح به آن «نامعینی بالا» می‌گوییم.
به گفته وی این ستون‌ها موجب می‌شود که پایداری ساختمان در برابر نیروهای وارده بیشتر باشد، در حالی که در ساختمان پلاسکو یک سازه فلزی و فاقد سیستم «نامعینی» بوده است؛ به این معنی که تعداد ستون‌های داخلی 4 تا 6 ستون بوده که بار اصلی ساختمان بر روی آنها قرار داشته است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله اضافه کرد: از آنجایی که ساختمان پلاسکو فولادی بود، به سرعت در آتش از بین رفت و ساختمان به طور کامل فروریزش کرد؛ ولی در برج لندن شاهدیم که پس از گذشت 9 ساعت از زمان آتش سوزی همچنان پایدار است.
وی با تاکید بر اینکه تصور من بر این است که این سازه تا پایان آتش‌سوزی پایدار باقی خواهد ماند، خاطر نشان کرد: در هر صورت بر اثر این نوع آتش‌سوزی‌ها باید ساختمان را تخریب کرد و به نظر می‌رسد که این ساختمان قابل مقاوم سازی نخواهد بود؛ چراکه وسعت حادثه بسیار زیاد است.
ناطق الهی با بیان اینکه این برج لندن در سال 1970 ساخته شده است، ادامه داد: نمای این ساختمان به تازگی تعویض شده است که این نماها متاسفانه به تازگی مورد استفاده قرار گرفته‌اند، بسیار حساس به آتش بوده و کافی است یک آتش سوزی در این نماها رخ دهد که باعث آتش‌سوزی مهیب خواهد شد.
وی با بیان اینکه این نوع آتش سوزی در ساختمان شهید تندگویان عسلویه رخ داده است،‌ گفت: از آنجایی که این ساختمان بتنی بود، سازه بعد از آتش سوزی باقی ماند که به تازگی من مقاوم‌سازی آن را تمام کردم.
این محقق مدیریت بحران، آتش سوزی ساختمان تندگویان عسلویه را در نما دانست و نوع نمای آن را از نوع نمای برج لندن توصیف و اظهار کرد: این آتش سوزی به داخل نفوذ نکرده بود و ما توانستیم آن ساختمان را مقاوم سازی کنیم.
تفاوت نظم و برنامه‌ریزی مدیریت بحران در تهران و لندن
ناطق الهی افزود: آنطور که از تصاویر آتش‌سوزی برج لندن به نظر می رسد، علی رغم داشتن نامعینی بسیار بالای این ساختمان، این ساختمان بعد از آنکه توسط مهندسان سازه بررسی دقیق شد و آتش نشان‌ها تمام اتاق‌ها را تخلیه کردند، من اطمینان کامل دارم که در یک عمل منظم و برنامه‌ریزی شده‌ای این سازه به طور کامل تخریب خواهد شد.
وی به بیان نحوه مدیریت بحران حادثه آتش سوزی لندن پرداخت و اضافه کرد: در ساعات اولیه این حادثه 120 پزشک و مددکار در صحنه حاضر بودند و علاوه بر وجود تعداد زیادی آمبولانس، بیش از 120 آتش‌نشان و پس از گذشت یک ساعت مرکزی در نزدیکی برج ایجاد شد تا افرادی که آشنایی دارند که در این برج ساکن هستند، به این مرکز مراجعه و آمار آنها را اعلام کنند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله با بیان اینکه این برج برای افراد بی بضاعت ساخته شده بود، گفت: این ساختمان در متراژ زیاد ساخته شده بود؛ از این رو افراد زیادی در این برج ساکن بودند، به گونه ای که بر اساس آمارها 125 خانوار (حدود 500 نفر) در آن ساکن بودند.
ناطق الهی با اشاره به روند امداد رسانی به نجات یافتگان، خاطر نشان کرد: کل منطقه مسدود شده و کسی عکس و فیلمبرداری نمی‌کند و تمام موضوعات مطرح از سوی دو نفر یکی مسؤول آتش نشانی و دیگری رییس حفاظت از شهر لندن اعلام می‌شود و هیچ خبری از هیچ منبع دیگر منتشر نمی‌شود.


وی تاکید کرد: بر اساس اعلام این مسوولان، اولویت اول آنها نجات جان مردم و آتش نشان ها تعیین شده است که برای این امر تیمی از متخصصان، ساختمان را مونیتور می‌کنند تا به محض بیشتر شدن دامنه حادثه، آتش نشان‌ها را به خارج محل هدایت کنند.
این محقق با بیان اینکه اینها دقیقا تمام کارهایی است که ما در تهران در حادثه پلاسکو برعکس انجام دادیم، تاکید کرد: من بارها و بارها اعلام کردم که در مدیریت بحران هدف نجات جان مردم است، نه تخریب و آواربرداری.
وی با تاکید بر اینکه نجات و آواربرداری دو فلسفه جداگانه دارد، اظهار کرد: در زمانی وارد حادثه‌ای می‌شویم که قصد آواربرداری کنیم و در زمانی دیگر هدف ما نجات جان مردم تا آخرین لحظه ممکن است و ما در حادثه لندن شاهدیم که همواره در حال مونیتور کردن حادثه هستند و در صورتی که ساختمان ناپایدار باشد، جان آتش نشان‌ها نسبت به جان افراد گرفتار در آتش در اولویت قرار می‌گیرد.
ناطق الهی با تاکید بر اینکه در صورتی ناپایداری ساختمان اولویت قرار دادن جان آتش نشان‌ها به عنوان یک اصل پذیرفته شده است، گفت: در حادثه لندن دو درس به ما آموخت که امیدوارم همه ما آن را یاد بگیریم. یکی آنکه سازه‌ها با هم متفاوت است. سازه پلاسکو فلزی با نامعینی بسیار کم و فاقد سیستم اطفای حریق و برج لندن بلندتر از پلاسکو، ولی دارای نا معینی بالا و محل آتش سوزی از نما بوده که رفتن از نما به داخل طولانی‌تر و مشکل‌تر خواهد شد.
وی با بیان اینکه برج لندن پایداری زیادی دارد و به نظر من این ساختمان پایداری کافی دارد تا آتش نشان‌ها بتوانند 4 طبقه بالایی را تخلیه کنند، ادامه داد: از سوی دیگر احتمال می‌رود که سهل انگاری از سوی پیمانکار در زمینه انباشت مواد شیمیایی صورت گرفته است که این امر باید بعد از اطفای حریق بررسی شود.
ناطق الهی با بیان اینکه بر اساس گفته‌ها سیستم‌های هشدار در بسیاری از طبقات قطع شده بود، بر ضرورت توجه به استفاده از سیستم‌های هشدار و اطفای حریق تاکید کرد.
اطفای حریق در ایران و لندن
عضو هیات علمی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله با اشاره به نحوه اطفای حریق در دو حادثه تهران و لندن، با تاکید بر اینکه در حادثه پلاسکو عملیات اطفای حریقی صورت نگرفت، توضیح داد: در حادثه پلاسکو آب را از طبقات بالای ساختمانی که خودش با مشکلات پایداری دست و پنجه نرم می‌کرد، وارد کردیم و با این اقدام شرایط بدتر شد؛ چراکه با اضافه شدن آب بار ساختمان اضافه‌تر و ناپایداری آن بیشتر شد.
وی ادامه داد: ولی در آتش سوزی برج گرنفل لندن، اجازه داده شد تا طبقات بالاتر بسوزد؛ چراکه همه حرارت به صورت دودکشی به سمت بالا می‌رود؛ از این رو از این ویژگی حرارت استفاده شد تا طبقات بالا بسوزد.
به گفته این محقق، مدیریت بحران این رویکرد موجب خواهد شد تا انرژی آتش در طبقات بالا کاهش یابد و همزمان با آن طبقات پایین تخلیه شود که در این زمینه نیز موفق عمل شده است.
ناطق الهی با تاکید بر اینکه انگلستان یکی از بهترین سیستم‌های اطفای حریق را دارد و بهترین دانشگاه‌های این کشور دانشجو در این زمینه پذیرش می‌کنند، اظهار کرد: اگر دقت کرده باشید آتش نشان‌ها آب را به بخش‌های میانی ساختمان می‌ریزند و از طبقات بالا شروع نکردند و به افراد در طبقات بالا نیز اعلام شده است که در طبقات بالا بمانند تا با استفاده از «هلی‌برد» به آنها امدادرسانی شود.
افسوس‎هایی که بعد از پلاسکو باقی ماند
این محقق در پاسخ به این سوال که اگر با همین روش در پلاسکو اقدام می‌کردیم، احتمال تخریب ساختمان وجود داشت یا خیر، پاسخ داد: در ابتدا ما باید می‌دانستیم که سازه‌های فلزی بعد از 2 تا 3 ساعت فرو می‌ریزد و محال است که چنین سازه‌ای فرو نریزد. ما باید می‌دانستیم که در پلاسکو بعد از 2.5 ساعت همه آتش نشان‌ها را از ساختمان خارج می‌کردیم؛ چراکه جان آتش نشان‌ها در اولویت است.
وی اضافه کرد: بعد از خارج کردن آتش نشان‌ها باید با بلندگو اعلام می‌شد که افراد باقی مانده در ساختمان خارج شوند؛ چراکه نمی‎توانیم جان افراد زنده را به افرادی که نمی‌دانیم در چه شرایطی هستند، ترجیح دهیم.
ناطق الهی تاکید کرد: اولویت ما در حادثه پلاسکو این بود که آتش نشان‌ها کار امدادرسانی را انجام دهند، ولی بعد از وخیم شدن حادثه از ساختمان خارج شوند که ما این کار را انجام ندادیم، ضمن آنکه در آواربرداری دقت‌های لازم را نداشتیم؛ چراکه در پلاسکو ما برای نجات جان‌ها نرفتیم، بلکه رفتیم برای آواربرداری.
این محقق پژوهشگاه بین المللی زلزله به گفته‌های رییس آتش نشانی لندن اشاره کرد و گفت: زمانی که از وی درباره مسایل گوناگون سوال می‎شد، به صراحت پاسخ داد که در حال حاضر اولویت من نجات جان مردم و آتش نشان‌ها است، در صورتی که ما در حادثه پلاسکو از طبقات بالا اقدام به تخریب کردیم.


نیروهای آتش نشانی که نجات جان آنها در اولویت حادثه گرنفل است
ناطق الهی نتیجه این اقدام را شهادت تعداد زیادی از آتش نشان‌ها دانست.
وی با تاکید بر اینکه این موضوعات مباحث پایه‌ای مدیریت بحران است، یادآور شد: من در سال 1376 دو کتاب منتشر و در آن تمام این مسایل را با جزئیات تبیین کردم، حال اگر نمی‌خواهند به این مسایل توجه شود، نمی‌دانم باید چه کاری انجام شود.
ناطق الهی با اشاره به گفته یکی از مسؤولان شهرداری در زمینه استخدام 56 هزار نفر در شهرداری تهران، با طرح این سوال که مگر قرار است شهر تهران توسعه یابد، گفت: سال‌های سال است که دانشمندان داخلی و خارجی و افراد متخصص و غیر متخصص فریاد می‌زنند که تهران نباید توسعه یابد؛ چراکه توسعه این شهر به معنی کشتن مردمی که برای حضور در این شهر دعوت می‌شوند.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه زلزله توسعه شهر تهران را به معنی دعوت کردن مردم به این شهر دانست و یادآور شد: این امر باعث می‌شود که این افراد در صورت بروز حوادث، جان خود را از دست بدهند و این مسایل سال‌ها است که در جلسات این موضوع مطرح می‌شود و به نظر می‌‎رسد مشکل ما باور این نوع مسایل است.
وی تاکید کرد: برای رسیدن به باور این حقیقت، باید زلزله منجیل و بم را به یاد بیاوریم و در این صورت می‌توانیم تصاویر اجساد را در تلویزیون‌ها نشان دهیم و مردم را برای عزاداری دعوت کنیم، البته اگر در آن زمان تلویزیونی وجود داشته باشد. از این رو دو راهکار در پیش رو نداریم؛ یا اقدام کنیم و یا عزاداری کنیم.

منبع: آفتاب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۷۶۱۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امامزاده ابراهیم، هفت روز پس از آتش‌سوزی مهیب

گزارش میدانی روزنامه هم‌میهن از روستای امامزاده ابراهیم، ۷ روز پس از آتش‌سوزی مهیب را بخوانید:

 امامزاده ابراهیم، ۷ روز پس از آتش‌سوزی مهیب

در این گزارش آمده:

خانه؟ خانه‌ای نیست، دود است و تکه‌های نم‌گرفته از چوب، آلومینیوم، پلاستیک و فلز که زیر قطره‌های آهسته و صبور باران هفدهم اردیبهشت‌ماه، بوی ماندگی می‌دهد؛ بوی خشم شعله‌های آتش که ۵ روز قبل از آن همه‌چیز را سوزاند، کُشت و میراند.

«آقا نرو. وایسا.» زن دست کودکش را گرفته و می‌دود به‌سمت ماشینی که نیمه ماه قرمزی روی در و دیوارهایش نقش بسته. ماشین نه کوچک است نه بزرگ، کنار سکویی ترمز گرفته و در بزرگش باز است و داخل پر از بسته. مردم گوشه یکی از ساختمان روستای امامزاده ابراهیم شفت، صف کشیده‌اند، این‌پا و آن‌پا می‌کنند، نکند بسته‌ها تمام شوند و جا بمانند. داخل بسته‌ها چند قابلمه روحی است.

زن پوزخندی می‌زند: «در مغازه من ۷۰۰-۶۰۰ قابلمه روحی بود. همه‌اش سوخت.» از لای چادر سفید و بزرگ هلال‌احمر، نگاهی به ماشین و مردم می‌اندازد و قاشق را از پلوی قرمز ظرف یک‌بار مصرف پُر می‌کند و می‌گذارد در دهان پسرش. پسر دوساله بازیگوش‌اش: «از پنجشنبه من و همسر و پسرم اینجا زندگی می‌کنیم.» سه چادر گوشه حیاط نشسته‌اند، ساکنان دو چادر در صف‌اند و خانم نوری، نشسته به تماشا.

چرا داخل چادر؟

ساختمان ۱۲-۱۰ اتاق بیشتر ندارد. ما دیگر جا نمی‌شدیم.

ساختمانِ ستاد بحران فرمانداری است. جلسه‌های شورای روستا داخل یکی از اتاق‌هایش برگزار می‌شود، همان‌جا که تیم‌های بهداشت هم نشسته‌اند، فشار خون مردم را می‌گیرند و معاینه‌شان می‌کنند. خانم نوری، از شب حادثه در همین چادر زندگی می‌کند، زیرانداز نازک و یک‌پتو، تنها دارایی‌شان است. همسایه‌ها داخل ساختمان‌اند. ۱۵-۱۰ نفر در یک اتاق، با چند پتو و یکی، دو زیرانداز. آتش، اهالی روستا را ساکن اتاق‌های سه ساختمان روستا کرده؛ فرمانداری، مدرسه و. از شب حادثه حمام نرفته‌اند. یک چراغ‌گازی هم به آنها داده‌اند که می‌گوید خراب است.

رد شعله‌ها روی آسفالت تکه‌شده، چاله‌ها، سقف‌های خراب‌شده، گاز پیکنیک و کپسول‌های زنگ‌زده، جا مانده. لوله‌های ترکیده که آب از لابه‌لای‌شان، خاکستر‌ها را خیسانده، النگو‌های سوخته، میله‌های نصفه، تلی از بتن، گچ و ورقه‌های فلزی، داستان شب وحشتی را روایت می‌کنند که اهالی در ۵۰ سال پیش ندیده‌اند. این پنجمین باری است که رضا رضایی، شاهد آتش گرفتن محله‌اش می‌شود. محله امامزاده یا شازده ابراهیم که پر از بازارچه، خانه و اقامتگاه رنگی و چوبی بود.

آنها چهارشنبه‌شب به چشم خود دیدند چطور ساختمان‌های ۴، ۵ و ۶ طبقه‌شان در آتش سوخت و فروریخت و حالا از میان آن عمارت‌ها، تنها بازمانده، آجر‌های بتنی مربعی‌شکلی است که نشان از زندگی‌های دودشده دارد. کرکره فلزی برخی از مغازه‌ها هنوز پایین است، پشت آن، اما همه‌چیز آتش گرفته و سوخته. آن ساعت از شب، آقای سالارپور هم که نانوای محل است، کرکره سه مغازه دیواربه‌دیوارش را پایین کشیده بود. با گویش گیلکی، آشفته، پریشان و با لکنت فراوان، ماجرای شب آتش‌گرفتن زندگی‌اش را روایت می‌کند.

خانه خانم نوری، سال ۹۲ هم سوخته بود و بعد از سال‌ها پول روی هم گذاشتن ـ دو سال پیش ـ توانست وسایلش را کامل و مغازه را بازسازی کند: «هفته پیش دومیلیارد تومان جنس خریدم و ریختم داخل مغازه. حالا روی‌هم‌رفته ۲۰ تا ۳۰ میلیارد تومان ضرر کردیم.» خانه‌شان چهار طبقه بود، هر چهار طبقه هم بتن. نما چوبی، اما خانه و زندگی‌شان بیمه نبود: «به مرگ خودم فکر می‌کردم، به سوختن خانه نه.» همسرش پیمانکار است و ستون‌ها را محکم ساخته بودند از ترس سیل، زلزله و باد. اما نمی‌دانستند شعله‌های آتش نانوایی، آنها را چادر‌نشین می‌کند. آن‌هم درست یکی، دو ماه مانده به فصل رفت‌وآمد مسافر.

زبانش می‌گیرد؛ یادآوری شب حادثه برای آقای سالارپور، مرد سالخورده امامزاده ابراهیم سخت است، با دستش دستگاه خمیرگیر پشت نرده‌های سوخته را نشان می‌دهد. دستگاه هنوز شکلش را دارد. سیم برق همین دستگاه، ساعت حدود ۱۱ شب چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت‌ماه اتصالی کرد. او در مغازه کناری که قصابی است، صدای جرقه‌ها را شنید، اما تا به خود آمد، دید که از لابه‌لای نرده‌ها شعله‌ای بیرون زده. کنار در جعبه شیلنگ آتش‌نشانی است. لوله شیلنگ، دور خودش پیچیده شده، بازش می‌کند تا روی شعله‌ها بریزد، لوله پلاستیکی، اما نفس‌تنگ است. کمی آب‌پاشی می‌کند و تمام. آب داخل لوله‌ها توان خاموش‌کردن آتش را ندارد و در نیم‌ساعت، شهرک چوبی را خاکستر می‌کند.

ساختمان متعلق به ستاد بحران فرمانداری امامزاده ابراهیم است، آنها را ظهر پنجشنبه اسکان داده‌اند. ساختمان جهاد سازندگی و یک‌مدرسه دیگر هم پر از اهالی است. آنها می‌گویند که روستایی‌ها به کانکس نیاز دارند.

خیران به کمک‌شان بیایند تا کسب‌وکارشان را راه بیاندازند: «اگر کانکس داشته باشیم، می‌توانیم جلوی آن دستفروشی کنیم.» آنها یخچال و گاز چندشعله هم نیاز دارند، چون روستا گازکشی نیست. بهزاد رمضانی از اعضای قبلی شورای روستاست، او می‌گوید که همه در اتاق‌ها فامیلند و مردم بیش‌ازهمه به کمک خیران نیاز دارند: «برایمان نان لواش، پنیر و غذا می‌آورند، اما بیش‌ازهمه به یخچال و گاز نیاز داریم.» از دور ماشینی از راه می‌رسد، صندوق خودرو شاسی‌بلند پُر از زیرانداز است. یکی می‌گوید، راننده از بازاری‌های رشت است و برای اهالی زیرانداز آورده. همه آنها که در صف بسته‌های معشیتی بودند، به سمت خودرو می‌روند و هرکدام با دو، سه زیرانداز باز می‌گردند.

عرض کوچه حداقل ۱۲ متر است، انتهای پیچ، اما عرض کمتری دارد، همین فاصله کم سبب شد تا شعله‌ها از خانه‌ای به خانه دیگر برود. اهالی می‌گویند شدت شعله‌ها آنقدر شدید بود که در فاصله زیاد هم دست‌وصورت داغ می‌شد. اگر تابستان بود و فصل مسافر، افراد زیادی دچار آتش‌سوزی می‌شدند. حتی تعداد ساکنان در تابستان هم بیشتر از فصل‌های دیگر است: «در تابستان حدود ۷۰۰ خانواده در روستا زندگی می‌کنند و با شروع زمستان، خیلی‌های‌شان مهاجرت می‌کنند. در فصل سرما، ۲۰۰ خانوار در روستا باقی می‌مانند. شب حادثه حدود ۵۰۰ خانواده در روستا سکونت داشتند که در حال آماده‌سازی برای مسافران تابستان بودند.»

روستا از حدود ۱۵ سال پیش توریستی شده و ۵-۴ سال است که به‌عنوان روستای توریستی ثبت شده. قرار بود روستا چهار فصل شود، اما به‌دلیل شرایط جاده‌ای این اتفاق نیفتاد. روستا، گورستانی از مصالح سوخته است، از اسباب و اثاثیه‌ای که تغییر شکل داده‌اند، آنها که فرزند و اقوامی در ده‌های نزدیک دارند، به خانه آنها رفته‌اند. آنها هم که کسی را ندارند، روانه اتاقک‌های تنگ و کوچک مدرسه و فرمانداری شده‌اند. 

آقای رضایی، با لباس‌هایی که متعلق به خودش نیست، بالای سر خرابه‌ها ایستاده، با چند مرد دیگر، دست‌ها از پشت گره کرده، از صورت روستا بالا و پایین می‌روند. زن و فرزند در ساختمان‌های دولتی‌اند و خودشان ایستاده‌اند تا شاید مسئولی بیاید و گزارشی به آنها بدهد. خانه آقای رضایی ۱۸۰ متر بود، ۱۰ پنکه، ۱۰ تلویزیون، یخچال بستنی، یخچال خانگی، کپسول‌های گاز و... با یک عالم وسایل خانه خاکستر شد. چهار کنتور خانه‌اش سوخت.

آنها در حال مهیاشدن برای فصل مسافر بودند. تصاویر و ویدئو‌های آتش‌سوزی آن شب، در تلفن‌های همراه‌شان هزاران بار دیده شده. تصاویری ترسناک از شعله‌وری خانه‌ها میان جنگلی که در دل شب، خوفناک‌تر شده. صدای جیغ و فریاد به آسمان رسیده، همه دست روی دست گذاشتند تا التهاب آتش میان مردمک چشم‌شان نقش بندد: «شما فیلم‌ها را ببینید، ببینید قبلاً چطور بوده؟»

ردیفی از ساختمانی ۵-۴ طبقه با نمای چوبی رنگی؛ قرمز، سبز و آبی. بازارچه‌های رنگارنگ. مردمی که خوشحال در رفت‌وآمدند. تصویر، اما حالا برای‌شان خاطره شده. اغلب پایین‌ترین میزان از بیمه را دارند. مثل آقای رضایی که یک‌میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای هر طبقه بیمه کرده و ۲۰۰ هزار تومان برای اسباب و اثاثیه.

ساعت ۱۱:۳۰ چهارشنبه شب، شهرک چوبی، غلغله بود، ساکنان هرکدام به جایی فرار کرده بودند، مثل «گل‌عنبر» ۴۸ ساله که ۳۴ سال است در این روستا زندگی می‌کند. خانه در سطح پایین‌تری از خیابان قرار گرفته، راهش، اما تلی از بتن، گچ و ورقه‌های فلزی است که به‌خاطر آتش‌گرفتن، نمی‌توان تشخیص داد قبلاً چه شکلی داشته مسیر به خانه، بسته است. از روی خرابه‌های خانه‌های دیگر باید گذشت تا به خانه گل‌عنبر رسید.

آنها بومی این منطقه‌اند و از اقامتگاه ۴ طبقه‌شان که دو طبقه‌اش بتنی بود، جز دو دیوار و یک عالم خرت و پرت سوخته غیرقابل تشخیص چیزی نمانده. دل‌شان به تیرماه که فصل توریست است خوش بود و حالا در چشم خانه‌هایش، روی صورت تکیده و درمانده‌اش، مو‌های ژولیده و لباس‌های کهنه و نامرتب، گرد غم نشسته. لاشه کپسول‌ها و گازپیکنیکی‌ها گوشه گوشه روستا افتاده، آنها بازمانده‌های جنگ آتش‌اند. صدای انفجارشان در شب حادثه، تن اهالی را لرزانده بود و حالا آرام در گوشه روستا، روی خاکستر‌ها لم داده‌اند.

گل‌عنبر می‌گوید که شب حادثه در خانه خیاط بوده که صدای فریاد‌های آتش، آتش... را شنیده. همه فرار کردند او، اما جلوی در خانه، مات و مبهوت به قرمزی تند شعله‌ها چشم دوخته بود. این سومین‌باری بود که خانه اش را در شعله می‌دید. آتش‌سوزی در این روستا را چندین‌بار دیده، اما این بار شعله‌ها وحشتناک‌تر بوده‌اند: «هیچ‌وقت اینطور نبود.» آتش به‌یکباره به جان خانه‌ها و خانه‌اش افتاد، خانه ۱۰۵ متری چهار طبقه. داروهایش را هم نتوانست بیرون بیاورد. دست پسر اوتیستیکش را گرفت و از خانه فرار کرد. همسر و پسر را چندسال پیش از دست داده و با دختر و دامادش زندگی می‌کرد. پسر دیگرش در قشم، برایش یک عالم وسیله آشپزخانه خریده. ماشین لباسشویی را چندماه پیش ۳۰ میلیون تومان خریده، کابینت را برای مهمانان، امسال ساخته و ظرف‌های زیادی خریده.

از وسایل خانه که حرف می‌زند، برقی به چشمانش می‌آید و خیلی زود رنج جایش را می‌گیرد: «۱۲ میلیون تومان وسایل آشپزخانه خریدم، پتوی گلبافت، وسایل برقی، سبزی خردکن، چرخ گوشت... همه را نو کرده بودم.» می‌گوید دیگر توان ساختن دوباره ندارد: «ساختن خانه‌ها به تیرماه امسال که نمی‌رسد. به سال بعد برسد خوب است. نه پول دارم، نه کسی که از من حمایت کند. هر کیسه سیمان ۱۵۰ هزار تومان شده، این‌همه پول را از کجا بیاوریم.»

به آنها اتاقکی در ساختمان فرمانداری داده‌اند. از در و همسایه‌ها هم شنیده که قرار است وام بلاعوض به آنها بدهند. خود اهالی می‌گویند که حداقل ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان خسارت وارد شده است: «مردم سه‌ماه تابستان کار می‌کنند برای کل سال‌شان. خیلی‌ها به بازار بدهکارند و بدهی‌شان از ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون تومان تا یک‌میلیارد تومان است. خانه‌سازی در این روستا به‌دلیل شرایط جاده‌ای، متری تا ۲۵ میلیون تومان است.»

ماشین آتش‌نشانی، گوشه حیاط یک ساختمان ترمز گرفته. ماشین کوچکی که شاید نهایت کاری که بتواند انجام دهد، خاموش‌کردن شعله چند شاخه خشکیده است. همان ماشین آتش‌نشانی هم شب حادثه، نه راننده داشت، نه آب و نه کسی که راهش بیاندازد. راننده دوسال پیش استعفای اعتراضی داشت. اهالی می‌گویند آن‌شب به آتش‌نشانی زنگ زده‌اند، راننده که نبود، یک آدم عادی نشست پشت فرمان و به محل حادثه آمد. مسیر کوتاه بود، اما راننده نمی‌دانست چطور باید پمپ آب را باز کند، هرچه کردند ماشین به کارشان نیامد.

یک‌ساعت بعد، وقتی شهرک تبدیل به خاکستر شد، ماشینی از شفت رسید. آقای رضایی می‌گوید ماشین آمد تا آتش خاموش شده را خاموش کند. خانه‌ها کپسول آتش‌خاموش‌کن داشتند، اما آتش آنقدر شعله‌ور شده بود که کپسول‌ها به کار نیامد. باد شعله‌ها را جابه‌جا می‌کرد، نانوایی از پایین شهرک، سمت چپ بود و نزدیک ۱۰ تا ۱۲ متر با خانه روبه‌رویی فاصله داشت، اما شعله‌های سیار، به هیچ‌کس رحم نکردند. شهرک چوبی بیش از ۵۰۰ خانه و مغازه را از بین برد. 

صفر قربانی، رئیس شورای روستا، در اتاق انتهایی ساختمان استانداری که اتاق‌هایش را به اهالی خانه‌سوخته داده‌اند، نشسته و درباره ماجرای ماشین آتش‌نشانی می‌گوید که ماشین آتش‌نشانی آب داشت، اما نیرو نداشت: «ما فراخوان داده بودیم که یک‌نفر برای کمتر از ۸۰ روز بیاید و در این بخش فعال شود. اما از دهیاری و استانداری تاکید کرده بودند که آتش‌نشان باید در آزمون قبول شده باشد. به‌همین‌دلیل اجازه استخدام نمی‌دادند.»

به گفته او، به‌دلیل نزدیکی خانه‌ها و مصالح آتش‌زا و همچنین تعداد زیادی گاز پیک‌نیک و کپسول گاز، ده‌ها بار انفجار رخ داد. آنطور که شنیده می‌شود دادستانی برای او و چندنفر دیگر ازجمله دهیار، پرونده تشکیل داده. آنها چند ساعتی را هم بازجویی شده‌اند و حق انجام مصاحبه ندارند. آنها به زودی دادگاهی می‌شوند. چهاردهم اردیبهشت‌ماه، دادستان گیلان از تشکیل پرونده قضایی در ارتباط با این حادثه خبر داده بود. دو روز بعد از آن هم رئیس دادگستری استان اعلام کرد که با مدیران مقصر در این آتش‌سوزی برخورد می‌شود. به گفته او، در مرکز استان هم با تشکیل جلسه، بر ضرورت پیگیری، شناسایی علت حادثه و برخورد با عوامل آن تاکید شده است.

منطقه پُر مه است، دوردست‌ها به سختی پیداست، حتی گنبد بقعه امامزاده ابراهیم هم میان مه، ناپیدا شده، باران قطره‌قطره می‌چکد، خودرو مسئولان در رفت‌وآمد است. آنها چند ساعت پیش چندین جلسه در حرم داشته‌اند. وزیر و معاون وزیر و مدیران هلال‌احمر و بیمه دور هم جمع شدند و وعده دادند.

مسئولان گفته‌اند ۶ ماهه روستا را می‌سازند و دیگر هم کسی حق ندارد از نمای چوبی استفاده کند. از دهیاری خبر رسیده که اهالی باید از سنگ نمای چوب استفاده کنند. تا هم زیبایی داشته باشد و هم شعله‌ور نباشد. قرار است در ۶ ماه، طبقه اول ساخته شود، اما آنها که در سال‌های ۹۲ و ۹۶ خانه‌های‌شان را از دست داده‌اند معتقدند که اینها همه وعده است.

البته برخی از مسئولان هم بر عقب‌نشینی خانه‌ها تاکید کرده‌اند که اهالی مخالفند. گازکشی هم به‌زودی انجام می‌شود. معاون بنیاد مسکن کشور وعده داده که برای هر طبقه وام ۳۵۰ میلیون تومانی با کارمزد ۵ درصدی و بازپرداخت ۱۰ تا ۱۵ ساله در نظر گرفته شده است. استاندار گیلان هفدهم اردیبهشت‌ماه اعلام کرد که در حادثه آتش‌سوزی روستای امامزاده ابراهیم، ۳۸۹ واحد مسکونی و تجاری در قالب ۱۲۰ ساختمان به‌طور کامل سوخت و تخریب شد. اسدالله عباسی اعلام کرد که از این تعداد ۱۱۸ واحد بیمه بودند و تعدادی هم بیمه نداشتند. او وعده داد که به زودی روند پرداخت به خسارت‌دیدگان آغاز می‌شود.

پری، زن میانسالی است. تنها چیزی که از شب حادثه یادش است، فرار اهالی است. یک پایش مصنوعی است و با عصای چوبی راه می‌رود. مغازه و ساختمان ۶ طبقه‌اش کاملاً سوخته. جهیزیه دخترش هم خاکستر شده. با دست النگو‌های سوخته را از زمین بر می‌دارد: «مغازه زیورآلات داشتیم.» صورتش حسرت می‌شود. وسایل را با دست جابه‌جا می‌کند: «نه پول نقدی داریم، نه می‌توانیم وام بگیریم. شناسنامه، کارت ملی و همه مدارک‌مان سوخته.» این دومین باری است که خانه‌مان می‌سوزد.

اهالی می‌گویند منابع طبیعی به آنها گفته، باید هزینه نصف زمینی که تصرف کرده‌اند را پرداخت کنند، اما اهالی زیربار نمی‌روند: «چرا باید پول خانه‌ای که ۴۰ سال در آن زندگی کرده‌ایم را پرداخت کنیم.» خانه‌های این روستا سند ندارد، اهالی از چنددهه قبل، زمین‌ها را تصرف کرده و ساختمان‌سازی کردند.

حسین صفایی، عضو شورای روستا می‌گوید که بیش از ۱۲۰ ساختمان و بیشتر از ۳۰۰ واحد همراه با مغازه‌های بازار به‌طور کامل در شهر سوخته‌اند. اهالی، اما تاکید می‌کنند که بیش از ۵۰۰ واحد مغازه و خانه آتش گرفته. هر ساختمان شامل مغازه، اقامتگاه و خانه اهالی بود. راست و چپ، مغازه و خانه بود.

روستا در تاریخ حادثه، شلوغ نبود. فصل امتحانات همچنان خلوت است و مسافران از تیر و مردادماه به این منطقه می‌آیند. به‌همین‌دلیل تلفاتی هم نداشت و از اهالی کسی آسیب ندیده، تنها دو نفر بودند که به‌دلیل بیماری قلبی، دچار سکته شده و بستری شدند.

مسئولان استانی می‌گویند این روستا پیش از این در سال‌های ۷۵، ۷۸، ۹۲ و ۹۶ و حالا هم ۱۴۰۳ آتش گرفته و حالا اهالی یک‌به‌یک آنها را به یاد می‌آورند: «اولین‌بار حدود ۳۰ سال پیش بود که روستا آتش گرفت. روستا برق نداشت، یک موتور برق سیار در حرم بود که با بنزین کار می‌کرد. نگهبان با فانوس به موتور سر می‌زند تا بنزین بریزد که موتور دچار آتش‌سوزی می‌شود.

بار دوم، آتش‌سوزی در بازارچه رخ داد. حتی برخی می‌گویند که این آتش‌سوزی عمدی بود. بار سوم، یکی از مسافران عامل آتش‌سوزی بود. ظاهراً می‌خواست قلیان روشن کند که شعله‌هایش روی نمای چوبی می‌افتد. چهارمین‌بار را به‌یاد ندارم.» اینها توضیحات آقای رضایی است. او می‌گوید که این دومین‌بار است که روستا به‌طور گسترده‌ای آتش می‌گیرد. 

استاندار گیلان و معاونانش، مدیرکل هلال‌احمر و مدیران بیمه به منطقه آمده‌اند. خسارت‌ها از سوی بیمه صورت‌جلسه شده، به آنها گفته‌اند این آشغال‌ها را جمع کنید. دستگاه می‌آوریم و خاکبرداری می‌کنیم. اهالی، اما می‌گویند تا زمانی که میزان پرداختی مشخص نشود، دست به این مصالح سوخته نمی‌زنیم.

روستای امامزاده ابراهیم، آبشار و قتلگاه و بازارچه‌های فراوان دارد، جنگل و رودخانه دوطرف روستا را در آغوش کشیده‌اند، افرا، توسکا، راش و گردو سرک کشیده‌اند به روستا و از آتش چهارشنبه‌شب سهمی داشتند. تن سیاه و سوخته‌شان میان زمینی تاریک و کدر، تصویر روستا را مخوف‌تر کرده. دوطرف روستا تا سر پیچ، خاکستر شده، خانه‌ها و مغازه‌های بعد از پیچ، اما از شعله‌ها نجات یافته‌اند، همان مسیری که به امامزاده می‌رسد. روستا ۱۸ هکتار و متعلق به بنیاد مسکن است، پیاده از ابتدا تا انتهای روستا، یک‌ساعت زمان می‌برد. مغازه‌ها لبنیات محلی، نخود و کشمش برای تبرک و نذر، وسایل اسباب‌بازی، زیورآلات و پوشاک می‌فروختند.

مسیر شفت به امامزاده، سبز است و پُرچال. جاده سخت است و اهالی برای هر بار رفت‌وآمد، دردسر می‌کشند. شب آتش هم ماشین‌های آتش‌نشانی به سختی خودشان را رسانده‌اند. نزدیکترین ایستگاه، در شفت بود. اهالی می‌گویند این روستا باید مانند ماسوله تبدیل به شهر شود تا از خدمات شهری استفاده کند، تا وقتی شهر نشود، باید هم انتظار چنین حوادثی داشت؛ به گفته حبیب حاجتی از ساکنان قدیمی این روستا که در سال ۹۶ خانه‌شان آتش گرفت و هنوز نتوانسته‌اند خسارتی برای ساخت‌وسازش بگیرند.

آقای کت و شلواری پوشی کنار خرابه‌ها ایستاده با پوشه‌ای در دست. او از قربانیان آتش‌سوزی سال ۹۶ است و حالا با این آتش‌سوزی فرصتی شده تا پرونده‌های قدیمی، دوباره به جریان بیفتد. سال ۹۶ نزدیک به ۹ خانه دیوار به دیوار هم آتش گرفتند. یکی از ساکنان می‌گوید که سهل‌انگاری همسایه منجر به این اتفاق شد: «همان سال که پیگیری کردیم به ما گفتند، مستندات‌مان کم است و دیگر پیگیری نکردیم. حالا که این اتفاق افتاد، ما هم پرونده‌مان را آوردیم تا پیگیری کنند. خسارت دهند و ما بتوانیم ساختمان را بسازیم.»

باران تمامی ندارد. قرار است آنقدر ببارد تا دیگر دودی بلند نشود و روستای سوخته و خاکسترشده از نفس بیفتد، کپسول‌ها بی‌جان شوند و آب لوله‌ها تمام شود. خانه‌های بدون سقف، دیوار، اسباب و اثاثیه مثل شهر بمباران‌شده‌ای است که بخت یار اهالی‌اش بوده. هیچ‌کس جان نباخت و آسیب جانی ندید، زندگی‌ها، اما دود شد و به هوا رفت. روستای دود و خاکستر ـ در پنجمین آتش‌سوزی ـ رمقی ندارد.

tags # اخبار حوادث سایر اخبار اگر این گنج پیدا شود همه مردم جهان تا زانو در طلا فرو می‌روند؛ ۹۹ درصد طلای زمین اینجاست! (تصاویر) مارخور؛ «بز» پاکستانی معروف به «پیرمرد کوهستان» که تُف‌اش ارزش طلا دارد! داستان تکاملِ موجودی به نام «پدر»؛ حیوان‌ها پدر ندارند! (ویدئو) عجیب اما واقعی؛ صدای واقعی بیگ بنگ را بشنوید!

دیگر خبرها

  • امامزاده ابراهیم، هفت روز پس از آتش‌سوزی مهیب
  • مهار آتش سوزی در فروشگاه پلاسکو در هسته مرکزی شهر اهواز+عکس
  • عملکرد تیم خبری مهر در گیلان راضی کننده است
  • پرونده مرگ بلاگر زن معروف در سوپر ساختمان شهر مشهد | صورت او ترکید!
  • ضرورت برخورد جدی دستگاه قضا با عاملان آتش‌سوزی عمدی جنگل‌ها
  • استقرار ۱۸ تیم اطفای حریق در مناطق حفاظت شده کرمانشاه
  • جزییات آتش سوزی انباری در خیابان لاله‌زار
  • آتش سوزی در خیابان لاله‌زار تهران
  • جزییات حادثه حریق در خیابان لاله‌زار تهران
  • تخریب کامل ۳۸۹ واحد مسکونی و تجاری در آتش‌سوزی شفت